زیارات مطلقه بسیار است، و ما در این فصل به ذکر چند زیارت از آن زیارات اکتفا مىکنیم
زیارت اول حضرت ابى عبد الله الحسین علیه السّلام
شیخ کلینى در کتاب «کافى» به سند خود، از حسین بن ثویر روایت کرده که گفت: من و یونس بن ظبیان و مفضّل بن عمر و ابو سلمه سرّاج، در محضر حضرت ابى عبد الله جعفر بن محمّد علیهما السّلام نشسته بودیم، در میان ما، سخنگو یونس بود، که از نظر سنئ از همه ما بزرگتر بود. پس به حضرت عرضه داشت: فدایت شوم من در مجلس این قوم، یعنى اولا عباس بن عبد المطلب، حاضر مىشوم، پس چه بگویم؟ فرمود: هرگاه حاضر شدى و ما را به یاد آوردى بگو: اللهم ارنا الرّخاء و السّرور که آنچه از ثواب و بازگشت به وطن خواهى در هنگام بازشگت، به دریافتش نایل گردى. گفت: فدایتم شوم بسیار مىشود که امام حسین علیه السّلام را یاد مىکنم، آن وقت چه بگویم؟ فرمود: سه مرتبه بگو: صلى الله علیک یا ابا عبد الله سلام به آن حضرت از نزدیک و دور مىرسد، آنگاه حضرت فرمود: زمانى که حضرت ابو عبد الله الحسین شهید شد، بر آن حضرت آسمانهاى هفتگانه و هفت زمین، و آنچه در آنهاست گریست، و هرکه در بهشت و دوزخ است از آفریدگان پروردگارمان، و آنچه دیده مىشود، و دیده نمىشود، همه بر ابو عبد الله الحسین علیه السّلام گریستند مگر سه چیز. گفتم: فدایت شوم آن سه چیز کداماند؟ فرمودند بصره و دمشق و آل عثمان بر آن حضرت گریه نکردند. گفتم فدایت شوم، مىخواهم به زیارت آن حضرت بروم، چه بگویم و چه کارى انجام دهم؟ فرمود: چون به زیارت آن حضرت روى، در کنار فرات غسل کن، و جامههاى پاک خود را بپوش، آنگاه با پاى برهنه روانه شو، به درستى که تو در حرمى هستى از حرمهاى خدا و حرم رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلّم و در وقت رفتن بسیار بگو: الله اکبر و لا اله الا الله و سبحان الله و همچنین هر ذکرى که متضمّن تمجید و تعظیم حق تعالى باشد، و بر محمّد و اهل بیت او صلوات فرست، تا به درگاه حائر برسى، پس بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللهِ وَ ابْنَ حُجَّتِهِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا مَلائِکَةَ اللهِ وَ زُوَّارَ قَبْرِ ابْنِ نَبِیِّ اللهِ
سلام بر تو اى حجّت خدا و فرزند حجّت خدا، سلام بر شما اى فرشتگان خدا، و زیارتکنندگان قبر فرزند پیامبر خدا
سپس ده گام بردار، آنگاه بایست و سىمرتبه بگو: الله اکبر به دنبال آن از پیش رو به جانب قبر برو روى خود را با روى آن حضرت مقابل کن، به عبارت دیگر پشت به قبله و روبروى آن جناب باش و بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللهِ وَ ابْنَ حُجَّتِهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا قَتِیلَ اللهِ وَ ابْنَ قَتِیلِهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ثَارَ اللهِ وَ ابْنَ ثَارِهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وِتْرَ اللهِ الْمَوْتُورَ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ أَشْهَدُ أَنَّ دَمَکَ سَکَنَ فِی الْخُلْدِ وَ اقْشَعَرَّتْ لَهُ أَظِلَّةُ الْعَرْشِ وَ بَکَى لَهُ جَمِیعُ الْخَلائِقِ وَ بَکَتْ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ السَّبْعُ وَ مَا فِیهِنَّ وَ مَا بَیْنَهُنَّ وَ مَنْ یَتَقَلَّبُ فِی الْجَنَّةِ وَ النَّارِ مِنْ خَلْقِ رَبِّنَا وَ مَا یُرَى وَ مَا لا یُرَى أَشْهَدُ أَنَّکَ حُجَّةُ اللهِ وَ ابْنُ حُجَّتِهِ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ قَتِیلُ اللهِ وَ ابْنُ قَتِیلِهِ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ ثَارُ اللهِ وَ ابْنُ ثَارِهِ [ثَائِرُ اللهِ فِی الْأَرْضِ وَ ابْنُ ثَائِرِهِ] وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ وِتْرُ اللهِ الْمَوْتُورُ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ بَلَّغْتَ وَ نَصَحْتَ وَ وَفَیْتَ وَ أَوْفَیْتَ وَ جَاهَدْتَ فِی سَبِیلِ اللهِ وَ مَضَیْتَ لِلَّذِی کُنْتَ عَلَیْهِ شَهِیدا وَ مُسْتَشْهِدا وَ شَاهِدا وَ مَشْهُودا
سلام بر تو اى حجّت خدا و فرزند حجّت خدا، سلام بر تو اى کشته خدا و فرزند کشته خدا، سلام بر تو اى خون خدا و فرزند خون خدا، سلام بر تو اى فرد خدایى در آسمانها و زمین، اى ستمدیده، شهادت مىدهم که خونت در بهشت جاوید جا گرفت، و براى آن سقفهاى عرش لرزید و برایش تمام آفریدگان گریستند، و به خاطر آن آسمانهاى هفتگانه و زمینهاى هفتگانه گریست، و آنچه در آنها و بین آنها نیز، و هرکه در بهشت و دوزخ از مخلوقات پروردگار ما زیرورو مىگردد، و آنچه دیده شود، و دیده نشود براى آن خون گریه کرد!! شهادت مىدهم که تو حجّت خدا و فرزند حجّت خدایى، و شهادت مىدهم که تو کشته راه خدایى و فرزند کشته راه خدایى، و شهادت مىدهم که تو خون خدا، و فرزند خون خدایى، و شهادت مىدهم که تو فرد خدایى ستمدیده در آسمانها و زمینى، و شهادت مىدهم که تو فرامین حق را رساندى، و خیرخواهى کردى، و وفا نمودى، در وفادارى پایدارى داشتى، و در راه خدا جهاد کردى، و از جهان بر پایه آ چه بر آن شهید و شهادتجو و شاهد بودى گذشتى
أَنَا عَبْدُ اللهِ وَ مَوْلاکَ وَ فِی طَاعَتِکَ وَ الْوَافِدُ إِلَیْکَ أَلْتَمِسُ کَمَالَ الْمَنْزِلَةِ عِنْدَ اللهِ وَ ثَبَاتَ الْقَدَمِ فِی الْهِجْرَةِ إِلَیْکَ وَ السَّبِیلَ الَّذِی لا یُخْتَلَجُ دُونَکَ مِنَ الدُّخُولِ فِی کَفَالَتِکَ الَّتِی أُمِرْتَ [أَمَرْتَ] بِهَا مَنْ أَرَادَ اللهَ بَدَأَ بِکُمْ بِکُمْ یُبَیِّنُ اللهُ الْکَذِبَ وَ بِکُمْ یُبَاعِدُ اللهُ الزَّمَانَ الْکَلِبَ وَ بِکُمْ فَتَحَ اللهُ وَ بِکُمْ یَخْتِمُ اللهُ وَ بِکُمْ یَمْحُو مَا یَشَاءُ وَ [بِکُمْ] یُثْبِتُ وَ بِکُمْ یَفُکُّ الذُّلَّ مِنْ رِقَابِنَا وَ بِکُمْ یُدْرِکُ اللهُ تِرَةَ کُلِّ مُؤْمِنٍ یُطْلَبُ بِهَا وَ بِکُمْ تُنْبِتُ الْأَرْضُ أَشْجَارَهَا وَ بِکُمْ تُخْرِجُ الْأَرْضُ ثِمَارَهَا وَ بِکُمْ تُنْزِلُ السَّمَاءُ قَطْرَهَا وَ رِزْقَهَا
من بنده و دوستدار توام، و در قید طاعت تو و وارد به درگاه تو هستم، درخواست مىکنم کمال منزلت نزد خدا را، و استوارى قدم در هجرت به سویت را، و راهى که از رسیدن به تو قطع نمىگردد، و از وارد شدن در سایه سرپرستىات که مأمور شدهاى به آن هرکه خدا را خواست، از شما شروع کرد، خدا به وسیله شما دروغ را آشکار کند، و خدا به خاطر شما دور نماید روزگار گزینده را، و به شما بگشاید، و به شما ببندد، و به شما آنچه بخواهد محو کند، و پابرجا نماید، و به شما رشته خوارى را از گردن ما باز کند انتقام خون هر مؤمنى را که مورد مطالبه است به شما بگیرد، به شما زمین درختانش را برویاند، و به شما زمین میوههایش را بیرون آورد، و آسمان به شما نازل نماید باران و روزىاش را
وَ بِکُمْ یَکْشِفُ اللهُ الْکَرْبَ وَ بِکُمْ یُنَزِّلُ اللهُ الْغَیْثَ وَ بِکُمْ تُسَبِّحُ [تَسِیخُ] الْأَرْضُ الَّتِی تَحْمِلُ أَبْدَانَکُمْ وَ تَسْتَقِرُّ جِبَالُهَا عَنْ [عَلَى] مَرَاسِیهَا إِرَادَةُ الرَّبِّ فِی مَقَادِیرِ أُمُورِهِ تَهْبِطُ إِلَیْکُمْ وَ تَصْدُرُ مِنْ بُیُوتِکُمْ وَ الصَّادِرُ عَمَّا فُصِّلَ مِنْ أَحْکَامِ الْعِبَادِ لُعِنَتْ أُمَّةٌ قَتَلَتْکُمْ وَ أُمَّةٌ خَالَفَتْکُمْ وَ أُمَّةٌ جَحَدَتْ وِلایَتَکُمْ وَ أُمَّةٌ ظَاهَرَتْ عَلَیْکُمْ وَ أُمَّةٌ شَهِدَتْ وَ لَمْ تُسْتَشْهَدْ الْحَمْدُ للهِ الَّذِی جَعَلَ النَّارَ مَأْوَاهُمْ وَ بِئْسَ وِرْدُ الْوَارِدِینَ وَ بِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ وَ الْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
خدا به شما گرفتاریها را برطرف کند، و به شما باران فرو بارد، و به شما تسبیح مىگوید زمینى که حامل بدنهاى شماست، و کوهایش به وسیله لنگرهاى آن مستقر مىگردد، خواست پروردگار در اندازهگیریهاى امورش به سوى شما فرود مىآید، و از خانههاى شما صادر مىگردد، و صادر شونده از شماست آنچه به تفضیل بیان شده از احکام بندگان، ملعون باد امتى که شما را کشت، و امتى که با شما مخالفت نمود، و امتى که ولایت شما را انکار کرد، و امتى که علیه شما یکدیگر را پشتیبانى نمود، و امّتى که حاضر بود و شهادتخواهى ننمود، خدا را سپاس که قرار داد آتش را جایگاهشان، و بد جایى است براى واردشوندگان، و بد است آن ورودگاه وارد شده، و خدا را سپاس پروردگار جهانیان
سپس سه مرتبه بگو:
وَ صَلَّى اللهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللهِ
و درود خدا بر تو اى ابا عبد الله
بعد سه مرتبه بگو:
أَنَا إِلَى اللهِ مِمَّنْ خَالَفَکَ بَرِیءٌ.
من به جانب خدا از کسانى که با تو مخالفت کردند بیزارى مىجویم
پس از آن به نزد قبر فرزند آن حضرت، على بن الحسین علیه السّلام که پائین پاى پدر مدفون است مىروى و مىگویى:
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ خَدِیجَةَ وَ فَاطِمَةَ صَلَّى اللهُ عَلَیْکَ صَلَّى اللهُ عَلَیْکَ صَلَّى اللهُ عَلَیْکَ لَعَنَ اللهُ مَنْ قَتَلَکَ
سلام بر تو اى فرزند رسول خدا، سلام بر تو اى فرزند امیر مؤمنان، سلام بر تو اى فرزند حسن و حسین، سلام بر تو اى فرزند خدیجه و فاطمه، درود خدا بر تو درود خدا بر تو، درود خدا بر تو، خدا لعنت کند کسانى را که تو را کشتند
این لعن را سه مرتبه مىگویى، و نیز سه مرتبه مىگویى:
إِنَّا إِلَى اللهِ مِنْهُمْ بَرِیءٌ
ما به جانب خدا از آنان بیزارم
آنگاه برمىخیزى و به دست خود به جانب شهدا (رضى الله عنهم) اشاره مىکنى و مىگویى:
السَّلامُ عَلَیْکُمْ السَّلامُ عَلَیْکُمْ السَّلامُ عَلَیْکُمْ فُزْتُمْ وَ اللهِ فُزْتُمْ وَ اللهِ فُزْتُمْ وَ اللهِ فَلَیْتَ أَنِّی مَعَکُمْ فَأَفُوزَ فَوْزا عَظِیما.
سلام بر شما، سلام بر شما، سلام بر شما، به خدا رستگار شدید، به خدا رستگار شدید، به خدا رستگار شدید، اى کاش من هم با شما بودم، و به رستگارى بزرگ نایل مىشدم
پس برمىگردى، و قبر ابو عبد الله علیه السّلام را مقابل خود قرار مىدهى، یعنى پشت قبر مطهّر مىایستى، و شش رکعت نماز مىگذارى، چون این کار را انجام دادى زیارتت تمام شده، اگر خواستى برگردید برگرد. مؤلّف گوید: شیخ طوسى در «تهذیب»، و صدوق در کتاب «من لا یحضره الفقیه» نیز این زیارت را نقل کردهاند، و شیخ صدوق فرموده: من در کتاب «مزار و مقتل» انواعى از زیارات را نقل کردم، و براى کتاب «من لا یحضر الفقیه» این زیارت را انتخاب کردم، زیرا به اعتبار سند، صحیحترین زیارت نزد من است، و همین زیارت شریف ما را کافى و وافى است.