هيجدهم در ادعيه سِرّ است كه هر كه اراده كرده كه بيرون رود از اهل خود پى حاجتى يا سفرى و دوست داشته باشد كه او را بر گردانم سالم با برآوردن حاجتش پس بگويد وقتى كه بيرون مى شود از خانه اش :
بِسْمِ اللَّهِ مَخْرَجى وَ بِاِذْنِهِ خَرَجْتُ وَ قَدْ عَلِمَ قَبْلَ اَنْ اَخْرُجَ خُرُوجى
بنام خداست بيرون آمدنم و به اذن او بيرون آيم و او مى دانست پيش از بيرون آمدنم خروجم را
وَ قَدْ اَحْصى عِلْمُهُ ما فى مَخْرَجى وَ مَرْجِعى تَوَكَّلْتُ عَلَى الاِ لهِ الاَكْبَرِ
و علمش شماره كرده برون رفتن و بازگشتم را، توكل كنم بر معبود اكبر
تَوَكُّلَ مُفَوِّضٍ اِلَيْهِ اَمْرَهُ وَ مُسْتَعينٍ بِهِ عَلى شُؤُنِهِ مُسْتَزيدٍ مِنْ فَضْلِهِ
توکل كسى كه كارش را به او واگذارده و از او در كارهايش كمك گيرد و از فضلش زياده خواهد
مُبَرِّءٍ نَفْسَهُ مِن كُلِّ حَوْلٍ وَ مِنْ كُلِّ قُوَّةٍ اِلاّ بِهِ خُروُجَ ضَريرٍ
و خود را بركنار دارد از هر جنبش و نيرويى جز به او بيرون آمدن زيان رسيده اى
خَرَجَ بِضُرِّهِ اِلى مَنْ يَكْشِفُهُ وَ خُرُوجَ فَقيرٍ خَرَجَ بِفَقْرِهِ اِلى مَنْ يَسُدُّهُ
كه زيانش را بسوى كسى برده كه آن را برطرف كند و ندارى كه نداريش را بدرگاه كسى برده كه جلوش را بگيرد
وَ خُروُجَ عائِلٍ خَرَجَ بِعيلَتِهِ اِلى مَنْ يُغْنِيها وَ خُرُوجَ مَنْ رَبُّهُ اَكْبَرُ ثِقَتِهِ
و عائله مندى كه عائله اش را به نزد كسى برده كه بى نيازش كند و خروج كسى كه پروردگارش بزرگترين اعتماد
وَ اَعْظَمُ رَجائِه وَ اَفْضَلُ اُمْنِيَّتِهِ اَللَّهُ ثِقَتى فى جَميعِ اُمُورى كُلِّها بِهِ فيها جَميعاً اَسْتَعينُ
و اميد و برترين خواسته او است خدا است اعتمادم در همه كارهايم و به او در همه آنها كمك جويم
وَلاشَيْئَ اِلاّ ما شاءَاللَّهُ فى عِلْمِهِ اَسْئَلُ اللَّهَ خَيْرَ الْمَخْرَجِ وَ الْمَدْخَلِ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ اِلَيْهِ الْمَصيرُ
و چيزى نيست جز آنچه خدا در علمش خواسته از خدا خواهم خوبى در خروج و دخولم معبودى نيست جز او و بسوى او است بازگشت